گفت زپیغمبر علی اولی بود
نرد امت همچو من مولی بود
گفته های او بسی محکم بود
رمزی از یک وحدت مطلق بود
در چنین گفتی نباید شک شود
این بود اصل نباید رد شود
می نشاید این چنین موجب شود
فرقه ها بر دین حق افزون شود
لا تفرق گفته قرآن بود
هر که غیر از آن کند شیطان بود
من نمی بینم اثر از اتفاق
آنچه می بینم نفاق است و نفاق
دین هر پیغمبری یک دین بود
گر دو تا شد ذیگر آن دین کی بود
ما که هفتاد و دو از یک ساختیم
عاقبت فرهنگ دین هم باختیم
جنگ باشد در بلاد مسلمبن
گوئیا خود بوده اند از مفسدین
در فلسطین هم به لبنان هم در افغان و عراق
کشت و کشتار و عزایست از فراق
هر که آدم کشت او دیو و دد است
این چنین کاری ز بد هم بدتر است
پر تو آثار وحدت محو شد
جلوه های حق پرستی سهو شد
زرذ شد آن چهره نور خدا
چون ز انوارش همه گشته جدا
دین بود یکتاپرستی در جهان
در حقیقت اتحاد است این بدان
بعد از آن تقوی و احسان است همین
گر تو انسانی بکن تو این چنین
متقی آن کس بود در هر زمان
که زدستش راضی از پیر جوان
ما همه راه خدا گم کرده ایم
زین سبب هم در جهالت مانده ایم
با صفات حق بیا انسان شویم
ظاهر باطن بیا یکسان شویم
آن نکویی که نکو گوید بیان
حرف حق را می زند بی شک عیان
محمدرضا نکویی
اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم
ان یا کل لحم اخیه میتا
حجرات / آیه 12