تو دانی آنچه دانی از چه دانی
بود از دیدن و از گفتن و از آنچه خوانی
هر آنچه دیده ای حق است ای دوست
که این جان و دو دیگر باشدش ژوست
در این دو بایدت اندیشه کردن
زنیکی و بدی ها یاد کردن
اگر خوب است تو آن را عمل کن
چناچه بد بود از آن حذر کن
که نیکی و بدی از این دو خیزد
خرد باید که در غربال بیزد
محمدرضا نکویی
چو می خواهی خدای خود پرستی
نگاهی کن به این دنیای هستی
در اینجا چار اصل خدائیست
که هر کس این کند از او جدا نیست
یکی آنکه بود همراه مردم
دوم آنکه نباشد همچو کژدم
سوم اینکه کند احسان به نیکان
چهارم طاهر و پاک همچو خوبان
محمدرضا نکویی
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم
سوره رعد / آیه 11
دل مردم همیشه شاد گردان
ز رنج و غم همه آزاد گردان
خدایت داده بر تو نانی و آبی
که هرگز تو به دنیا در نمانی
شفاعت جز خدا از کس نخواهی
شفیعی غیر از ان هرگز نیایی
اگر خواهی در عالم در نمانی
بکن شکر خدا از آنچه داری
نخور هرگز غم آنچه نداری
که سیری نیست در دنیای فانی
چو می داری خرد با دانش و هوش
مکن اندیشه را هرگز فراموش
بخوان درس بگیر پند از خردمند
که شیرینتر بود حتی ز حب قند
محمدرضا نکویی