شناخت خالق


خالق خود تا کنون نشناختی

زین سبب هم در جهالت مانده ای

رهنمودت کرده او در این جهان

هدی تو بوده است در هر زمان

نیک بد را ما همه دانسته ایم

همچو زنجیری به هم پیوسته ایم

گر تنش باشد در ان ما مرده ایم

چوب نادانی خود را خورده ایم

محمد رضا نکویی

عید نوروز

عید نوروز است و سال ما دوباره نو شود

باده در دست است و همان پیمانه ی ما پر شود

من امیدم این بود این سال و در هر سال نو

قلب ها خالی ز کینه از محبت پر شود

 

 

محمدرضا نکویی

دوستی

دوست دارم من به عالم مرد و زن

چون که بوده جملگی مانند هم

هر یکی خادم به دیگر بوده ایم

مشکلات خود ز هم وا کرده ایم

پس چرا دشمن به یکدیگر شدیم

هر یکی آن دیگری را می کشیم

ننگ باشد این چنین اعمال زشت

با چنین اعمال بد هرگز نیابی تو بهشت

محمد رضا نکویی