صد هزار نوجوان در خون یکدیگر بغلطند
از برای اینکه می خواهد یکی کشور بگیرد
چرخ بازیگر اگر بازیگری از سر بگیرد
آتشی روشن شود دامان قیصر هم بگیرد
محمد رضا نکویی
اندر کف مردمان آزاد
نبود گره ای که وانگردد
هرگز قد راست قامتان تاریخ
در زیر فشار خم نگردد
محمد رضا نکویی
یا ایها الناس انا خلقنا کم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقکم
سوره حجرات / آیه 13
نیست مخلوق از خدا هرگز جدا
از ازل دادست او این را ندا
در سرشت تو وجود من بود
گر نباشم من وجودت کی بود
تو به من هرگز نداری دسترس
من جدا هرگز نیم از هیچ کس
رهنمودت کرده ام در زندگی
در حیات خود کن از من بندگی
گر که خواهی بوده باشی در جهان
از زبان و دست مردم در امان
آنچه دادست او به تو.تو هم بده
تا که باشی دور از هر نوع بزه
دانش و بینش ز ما رفته برون
حقه کینه شد به جای آن درون
خلق عالم نیستند از حق جدا
جسم انها مختلف روح از خدا
چون چنین است دشمنی با هم خطا
راه حق عشق است و نیکی و وفا
محمدرضا نکویی