دردیست فتاده بر پیکر ما
آتش زده بر لانه و کاشانه ی ما
ما چرا هیزم به جنگ افزون کنیم
بلکه باید آتش ان را همه خاموش کنیم
این نه انسان است کین سان می کند
کار شیطان است که او هم این کند
محمد رضا نکویی
بین چه غوغایی است در روی زمین
گر که انسانی به چشم خود ببین
تا به کی در خواب باشی ای بشر
گوش و چشمت باز کن اوضاع نگر
راه حق را همه گم کرده ایم
زین سبب هم در جهالت مانده ایم
محمد رضا نکویی
صد هزار نوجوان در خون یکدیگر بغلطند
از برای اینکه می خواهد یکی کشور بگیرد
چرخ بازیگر اگر بازیگری از سر بگیرد
آتشی روشن شود دامان قیصر هم بگیرد
محمد رضا نکویی